عشق تنهــــــا....!
فراموش شده
وقتی كه شب، خطوط تو را رسم می كند اینم که دم از عاشقی زد دشنه ی اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم دومین روز بارانی چطور؟ پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود و سومین روز چطور؟ گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد. وچند روز پیش را چطور؟ به خاطر داری؟ که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم… فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...
دستان تب، قنوت تو را رسم میكند
بیت الحرام، با سپهی تشنه می رسد
جایی كه حر، شروط تو را رسم می كند
ام البنین دیده ی من ضجه می زند
با گریه اش، سكوت تو را رسم می كند
چشم فلك كه دیده به خود رنگ هرزگی
تقدیر قوم لوط تو را رسم میكند
تفسیر شرم، می چكد از اقتدار عشق
وقتی زمین؛ سقوط تو را رسم میكند
هفت آسمان؛ به مرقد تو سجده میكنند
گودال؛ حی لایموت تو را رسم میكند
ای دل برو كه محرم این پرده نیستی
این مدعی، هبوط تو را رسم میكند
خیانتش رگم رو زد
اون رگه عشقمو زد
همون رگه احساس من
رگی که با اون زده ام
اونم با این خیانتش
عمرمو زد
زد که منم
زانوم شکست
پهلوبم شکست
.
.
.
غصه ی دروغ یاورم عشقم را شکست
توانم را شکست
حالا دیگه فقط سکوت می خوام
Power By:
LoxBlog.Com |